فرش قدیمی. (فرهنگ فارسی معین) ، کنایه از زمین است که به عربی ارض گویند. (برهان) (آنندراج). کنایه از زمین. ارض. (فرهنگ فارسی معین) : جای و علفش نه زین کهن فرش از خوشۀ چرخ و گوشۀ عرش. خاقانی (تحفهالعراقین، از فرهنگ فارسی معین)
فرش قدیمی. (فرهنگ فارسی معین) ، کنایه از زمین است که به عربی ارض گویند. (برهان) (آنندراج). کنایه از زمین. ارض. (فرهنگ فارسی معین) : جای و علفش نه زین کهن فرش از خوشۀ چرخ و گوشۀ عرش. خاقانی (تحفهالعراقین، از فرهنگ فارسی معین)
کسی که قماشهای کهنه و اشیای مستعمل را بر دست و دوش برگرفته و بفروشد. (آنندراج). آنکه لباسهای کهنه و مندرس می فروشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). خلقانی. (دهار) (تفلیسی، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : تا از لباس حسن بیاراست دوش خود از نو شدیم بندۀ کهنه فروش خود. سیفی (از آنندراج). ، مجازاً، آنکه معنی کهنه عرضه می کند. مقلد. (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7 فرهنگ نوادر لغات) : نوبت کهنه فروشان درگذشت نوفروشانیم و این بازار ماست. مولوی
کسی که قماشهای کهنه و اشیای مستعمل را بر دست و دوش برگرفته و بفروشد. (آنندراج). آنکه لباسهای کهنه و مندرس می فروشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). خُلْقانی. (دهار) (تفلیسی، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : تا از لباس حسن بیاراست دوش خود از نو شدیم بندۀ کهنه فروش خود. سیفی (از آنندراج). ، مجازاً، آنکه معنی کهنه عرضه می کند. مقلد. (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7 فرهنگ نوادر لغات) : نوبت کهنه فروشان درگذشت نوفروشانیم و این بازار ماست. مولوی
گرگ پیر. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین) : ز بیم سکه و نیروی شمشیر هراسان شد کهن گرگ از جوان شیر. نظامی. ، کنایه از دنیاست. (آنندراج). دنیا و فلک و گردون. (ناظم الاطباء) : تیرباران سحر دارم سپر چون نفکند این کهن گرگ خشن بارانی از غوغای من. خاقانی
گرگ پیر. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین) : ز بیم سکه و نیروی شمشیر هراسان شد کهن گرگ از جوان شیر. نظامی. ، کنایه از دنیاست. (آنندراج). دنیا و فلک و گردون. (ناظم الاطباء) : تیرباران سحر دارم سپر چون نفکند این کهن گرگ خشن بارانی از غوغای من. خاقانی